امامت در صحیفه سجادیه
امامت در صحیفه سجادیه (علمی-تخصصی)
نویسندگان:
ناصر باقری بیدهندی (استادیار جامعه المصطفی العالمیة)
سیدرضا هاشمی شاهقبادی(دانشپژوه دکتری تاریخ اهلبیت جامعه المصطفی العالمیه)
چکیده
معارف کتاب صامت الهی، توسط چهارمین قرآن ناطقش در قالبی بایستهی دوران خفقان مروانی به شیعیان عرضه گردید. فرضیه بر آن بود که؛ امامت به عنوان ابتدا و انتهای ایمان راستین، از جملهی بلندترین این معارف است. بازخوانی توصیفی- تحلیلی این معارف با روش کتابخانهای به هدف شناخت ویژگیها و شئون امامت انجامید. در این مسیر؛ آثار شناخت و ایمان به امامت و وظایف مؤمنان به ایشان نیز شناخته شد.
کلیدواژگان: امام سجاد، صحیفه سجادیه، امامت، امام، ضرورت امامت، شئون امام، ویژگیهای امام.
منبع: مجله مطالعات اهل بیت شناسی، بهار و تابستان 1394 - شماره 2 (24 صفحه - از 23 تا 46)
مقدمه
امامت رکن اسلامی و سنجه شناخت تشیع اهلبیت از دیگر جریانهای جدا شده از دین است. این اصل بهخاطر جایگاه بیبدیلش و ارتباطش با سیاست و قدرت، از آغاز مورد توجه همهگان بوده و هست. نقش امامت در رهبری و مدیریت جامعه در جهت سعادت دنیوی و اخروی، از دو منظر الهی و انسانی و در رابطه بین این دو، معنا مییابد. حضرت سجاد که رابطهاش با دو سوی این معنا گره خورده است؛ بیان آن را شایستهتر از همه، در قالب دعا به جامعه بشری ارائه نموده است.
ضرورت وجود امام
ضرورت وجود امام و تداوم این رشته مبارک و حلقه وصل بین خالق و مخلوق برای راهبری بسوی کمال و شکوفایی دین، بدیهی است. ضرورت امامت جهاتی دیگر نیز دارد، که از دسترس فهم بشر دور بوده و نیاز به بیان وحیانی دارد. فرازی که در پی آمده، بیانگر این ضرورتها است.
«اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ، وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ»
بار خدایا، در هر زمان دین خویش به امامى یارى بخشیدهاى که او را بر پاى داشتهاى تا علم راهنماى بندگانت شود و در بلاد تو چراغ فروزان هدایت گردد و رشته پیمان او به رشته پیمان خود پیوستهاى و او را وسیله خشنودى خود ساختهاى و اطاعت او فریضه گردانیدهاى و مردم را از سرکشى در برابر او بر حذر داشتهاى و فرمان دادهاى که به هر چه امر مىکند اطاعت کنند و از هر چه نهى مىکند باز ایستند و کس بر او پیشى نگیرد و کس از او واپس نماند و او نگهدار کسانى است که بدو پناه مىبرند و کهف امان مؤمنان است و حلقه اعتصام ایشان است و جلال و جلوه جهانیان است.
امام زینالعابدین در بیان قدسی خویش که؛ «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ» فلسفه ضرورت امام را در نظام اجتماعی و معرفتی بیانگر است. این ضرورت، در نقش صیانت امام از دین خدا و ضرورت وجود هدایتگری منسوب به رشتهی علم الهی، رخ نموده است. در ادامه امام با این بیان؛ «بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ» ضرورت امامت را در اتصال خالق و مخلوق و نزول فیض به سوی خلق، نیازمند وجودی پاک و الهی برمیشمارد که شایستهی این ربط و واسطه این فیض باشد.
ضرورت تداوم امامت
حکمت خداوندی بر لزوم تداوم امام چه از منظر تکوین و چه از منظر ضرورت اجتماعی، برای همه دورانها و نسلها تأکید دارد. تا که؛ از سویی رشته اتصال خالق و مخلوق و وسیله نزول فیض از فیّاض مطلق باشد؛ «أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ» و از سویی هدایت و راهبری مردمان را در راه سعادت و کمال دینی و دنیایی، سرپرستی و راهبری نماید. چرا که امام شایسته«کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ» بودن است.
ویژگیهای امام
حال که با ضرورت وجود و تداوم امامت از دیدگاه و بیان امام علیبن الحسین آشنا شدیم؛ ویژگیهای این مقام قدسی برای شناخت مدعیان حقیقی این مقام بایسته است. این ویژگیها را میتوان در کلام آن بزرگوار برشمرد.
«رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَایِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِکَ، وَ حَفَظَةَ دِینِکَ، وَ خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ، وَ حُجَجَکَ عَلَى عِبَادِکَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِکَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَى جَنَّتِکَ؛ اى پروردگار من، بر اهلبیت طیّبین او که آنان را براى قیام به امر خود برگزیدهاى و خازنان علم خود و حافظان دین خود و خلفاى خود بر روى زمین و حجتهاى خود بر بندگان قرار دادهاى و آنان را به خواست خود از هر ناپاک پاک گردانیدهاى و طریق رسیدن به مقام قرب خود و وصول به بهشت ساختهاى، تحیّت و درود بفرست.»
1. خلیفه الهی
خلافت خدا بر روی زمین و بر مخلوقات خدا، شایسته انسان کامل است. برترین مصداق انسان کامل را نیز میتوان در افرادی جست، که خداوند این جایگاه را برای ایشان با بیانهایی که متصل به وحی و پاک از خطاست، تأیید نموده است. امام در این دعای عالی، اهلبیترا مصادیق حقیقی«خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ» برمیشمارد.
با دقت در این دعا فهمیده میشود که؛ امامان اهلبیتعلاوه بر رهبری معنوی، در نظام اجتماعی نیز برخوردار از مقام خلافت الهی و رهبری دین و دنیای مردم، هستند.
2. عصمت امام
«وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِکَ»؛ امامان اهلبیت از مرتبه طهارت و عصمت برخوردار بوده و این مقام به اراده الهی صورت گرفته است.
3. حجتهای الهی
بیان دین به صورت تمام و کمال توسط امامان صورت گرفته است و ایشان «حُجَجَکَ عَلَى عِبَادِکَ» میباشند. حجتهای خداوند بر بندگانش، تمامی بهانهها را برای عیبجویی و کجرویها از انسانهای لجوج و منحرف گرفته است.
4. علم امام
بیان دین و پاسخگویی و راهبری مردمان در راه سعادت و کمال دنیوی و اخروی، نیاز به دانشی متصل به علم بینهایت الهی دارد، که امامان دارای این مقام علمی هستند.
«اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ؛ بار خدایا، تو این قرآن را بىهیچ شرح و تفسیرى، بر پیامبرت محمد فرستادى و علم به شگفتیهایش را سراسر به او الهام فرمودى، و علم تفسیر آن را به ما به میراث دادى و ما را بر آن کس که از علم قرآنش بهرهاى نبود برترى نهادى و ما را به شناخت قرآن توانایى بخشیدى، تا بر کسانى که یاراى حمل آن ندارند شرف و برترى دهى.»
«اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً، وَ عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّى لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ، وَ لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ؛ بار خدایا، همچنان که دلهاى ما را حاملان قرآن ساختى و به رحمت خود شرف و فضیلت آن به ما شناساندى، بر محمد که خطیب قرآن است و خاندان او که خازنان علم قرآنند، درود بفرست و ما را در زمره کسانى قرار ده که از سر صدق معترفند که قرآن از نزد تو نازل شده، تا هیچ شک و تردید، با یقین ما معارضه نکند و چون قدم به راه راست قرآن نهادیم هیچ چیز ما را در راه نلغزاند.»
خازنان علم الهی
«وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً» ً: علم تفسیر قرآن از ویژگی و شئون امامت است و این علم به ایشان اختصاص دارد؛ «وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ» . «خَزَنَةَ عِلْمِکَ» این بیان از علم امام و منبع آن که به بیان این دعا از جانب خداست، برای علم امام، ویژگیهای را برمیشمارد مانند؛ الهی بودن، عصمت علم ایشان از خطا، زیرا که از جانب خدایی است که در او خطا و اشتباه راه ندارد و در هدایت و سعادت بشر نقش دارد و لذا باید با توجه به مبداء علم و غایت آن، باید برکناره از هر گونه خطا و اشتباهی باشد. راه شناخت امام نیز به این واسطه امکان مییابد، همانطور که خود امام به آن اشاره نمودهاند و این ویژگی را مایه قدرت و برتری استدلال حقانیت خویش «وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ» برشمردهاند.
5. انتصاب الهی
«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا ....؛ بار خدایا، این جایگاه، جاى خلفاى تو و برگزیدگان توست. وجایگاه رفیع امینان تو که آنان را بدان اختصاص دادهاى.»
اینکه امام در این دعا خلفاء و اصفیاء و امینان را به خدا نسبت داده و اختصاص ایشان به این مقام را نیز از جانب خدا برشمرده است، میتوان فهمید که؛ مقام ائمه معصومین و امامان حقه در منظومه فکری شیعه، مقامی الهی و بر اساس انتصاب و انتخاب الهی است. از سویی دیگر توجه به خصوصیاتی چون خلافت الهی، برگزیده و امین بودن، توجه بهویژگیهایی است که برای امامت ضروری مینماید.
6. حافظان دین
«حَفَظَةَ دِینِکَ» ؛ امامان اهلبیت، پس از پیامبر پاسدار دین و ارزشهای معنوی هستند.
اختصاص ایشان به اقامه امور الهی
«الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ»؛ اختیار و اختصاص ایشان جهت اقامه امور الهی - که تمامی امور دنیوی و اخروی جامعه را که نقش در سعادت و کمال ایشان دارد – با این بیان به عهده امامان نهاده شده است.
اوامر الهی را امام سجاد در بیانی دیگر صیانت از کتاب خدا، حدود و شرایع و سنن برشمرده و اقامه و برپایی آن را بهواسطه امام دانسته است؛
«وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ،- صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ-، وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ، وَ أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِکَ عِوَجاً؛ اى خداوند، کتاب خود، حدود و شرایع خود و سنتهاى پیامبر خود را- صلواتک اللهم علیه و آله - بدو بر پاى دار و هر چه را ظالمان از معالم دینت میرانیدهاند بدو زندهدار و بدو زنگ ستم ستمکاران از آیین خویش بزداى و بدو دشواریها از راه خود دور گردان و به نیروى او کسانى را که از راه تو منحرف شدهاند از میان بردار و آن کسان را که صراط مستقیم تو را راه کج جلوه مىدهند نابود نماى.»
شئون و وظایف امام
بشرِ درمانده و متحیّر بین هواها و تمایلات درونی و بیرونی، نیازمند راهنمایی است که به سوی هدف مطلوب سوقش دهد. راهنمایی که در تمامی امور دینی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی به او مراجعه شود. راهنمایان الهی و امامان حقیقی، با تمامی فضائل و جایگاهشان، وظایف و مسؤولیتهایی در مقابل انسانها دارند که در ادامه از بیان چهارمین امام آمده است.
1. مرجعیت دینی
«وَ صَلِّ عَلَى خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَةِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ؛ بار خدایا، درود بفرست بر آن برگزیدگان از میان آفریدگانت: محمد و عترت او، آن پاکان و گزیدگان، و چنان که خود فرمان دادهاى ما را نیوشنده سخن ایشان و فرمانبردار حکم ایشان قرار ده.»
مرجعیت دینی، از سوی خداوند حکیم به عالمان و امینان الهی، سپرده شده است. کسانی که از سوی خداوند اختیار شدهاند؛ «خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ» . از سوی دیگر، بر مراجعان است که نیوشنده و فرمانبردار این مراجع باشند؛ «وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ».
الف) هدایت مردم
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَوْمَ الْفَاقَةِ إِلَیْکَ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ؛ بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست آن سان که ما را به سبب او راه هدایت نمودى. بر محمد و خاندانش درود بفرست آن سان که ما را به هدایت او نجات بخشیدى. بر محمد و خاندانش درود بفرست، درودى که در روز بازپسین، روز بینوایى، شفیع ما به نزد تو باشد، که تو بر هر کارى توانایى. و هو علیک یسیر.»
امام سجاد هدایتگری را از مراتب مرجعیت دینی برشمرده و آن را از وظایف و کارهای امام میداند؛ «کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ»: امام هدایتگر خلق است و بواسطه ایشان ما هدایت یافتهایم.
«اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلَالَةِ عَلَیْکَ، وَ أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ...؛ اى خداوند، همچنان که محمد را قرآن دادى و او را چون علمى بر افراشتى تا راهنماى خلق به سوى تو باشد و به راهنمایى آل محمد راههاى خشنودى خویش آشکار ساختى... .».
ب) حراست از دین
پاسداری از ایمان و توحید و تحقق بخشیدن و اجرا نمودن معارف و حقایق دین، از مراتب مرجعیت دینی امام است؛ «حَفَظَةَ دِینِکَ» . این مطلب میتواند در حکم تعلیل برای وجوب اطاعت از امام باشد. بدین معنی که ضرورت اطاعت از امام، بدان جهت است که او متصدی اجراء و مسؤول پیاده کردن دین الهی در جامعه میباشد.
ج) احیای شریعت و نفی بدعت
علاوه بر نزول فیض و تأثیر امام در هدایت قلوب و نفوس، امامت دارای ابعاد فرهنگی، تربیتی، سیاسی و اجتماعی نیز میباشد. امام در متن جامعه و واقعیات حیات انسان و تنظیم روابط عادلانه میان مردم و تبیین شریعت نقش و تأثیر اساسی و مستقیم دارد.
«وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ؛ و هر چه را ظالمان از معالم دینت میرانیدهاند بدو زنده دار و بدو زنگ ستم ستمکاران از آیین خویش بزداى و بدو دشواریها از راه خود دور گردان»
حفظ و حراست خط اصیل شریعت و هدایت در جهت صحیح، افشای بدعتها و طرد احکام خلاف شرع نیز از بزرگترین وظایف امام بوده که دیگر آثار بر آن مترتب است.
د) دفع ظلم و مقابله با منحرفان و طاغیان
مرجعیت دینی، دارای شئون و مراتبی است که مقابله با کسانی که دیگران را در خطر گمراهی و انحراف از مسیر هدایت قرار میدهند، از آنهاست. ظلم شامل معنوی و دنیوی میگردد، اما با توجه به بیان امام سجاد این خطر به صراط مستقیم الهی نسبت داده شده و بیشتر ناظر به ظلم معنوی و انحراف در دین است؛
«وَ أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِکَ عِوَجاً؛ و به نیروى او کسانى را که از راه تو منحرف شدهاند از میان بردار و آن کسان را که صراط مستقیم تو را راه کج جلوه مىدهند نابود نماى.»
هـ) تولی و تبری
«وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَى أَعْدَائِکَ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ؛ اى خداوند، ولى و امام خود را براى دوستانت قلبى مهربان و نرم عطا کن و دست قدرت او بر دشمنانت گشوده گردان و رأفت و رحمت و عطوفت و محبتش را نصیب ما گردان»
«وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ»؛ همکاری و نصرت خوبان، آنهم با مهربانی و محبت و دوری و جلوگیری از بدان نیز از شئون مرجعیت دینی برشمرده شده است و حتی در مراتب بالاتر این تبری به اجرای حدود و حتی محو ظالمان نیز تسری مینماید؛ «أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَى أَعْدَائِکَ».
2. ولایت اجتماعی امام
اقامه قسط و اجرای احکام و حدود الهی و رودروئی و مبارزه و سرکوب ظلم و فساد و گناه با اقدامات عملی، از شئون اجتماعی امام است. این به معنای مبسوط الید بودن امام و بدان معنی است که ولایت امر، در شعاع قدرت و حاکمیت و بسط ید، میتواند مردم را به راه و رسم بندگی خدا فرا خواند و به معروف جامه عمل بپوشاند و منکرات را محو و نابود سازد. تمامی این نکات از فراز «مِمَّنْ یَجْرِی ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ» استخراج میگردد. زیرا که جریان امور را در دست امام میداند که در سایه قدرت و بسط ید امام میسر است و این همان ولایت اجتماعی است.
مرجعیت سیاسی و حکومتی
«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا ....؛ بار خدایا، این جایگاه، جاى خلفاى تو و برگزیدگان توست. و جایگاه رفیع امینان تو که آنان را بدان اختصاص دادهاى ....»
«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ»؛ مقام مورد اشاره محتمل است مقام خلافت و وصایت باشد، همانگونه که امکان دارد مقام اقامه جمعه و نماز عید باشد که در هر صورت این دو تفکیکناپذیرند، زیرا اقامه جمعه و نماز عید از شئون خلافت و امامت حقه است، که ولی امر مسلمین خود بدان اقدام میکند و یا کسی را بدان منظور، تعیین و نصب مینماید. این مقام که از برای برگزیدگان خدا و امنای رحمان میباشد و درجه و منزلتی است بسیار رفیع، امری نیست که از انتخاب و اراده خدا خارج باشد، بلکه چیزی است که خداوند به بندگان ویژه خویش تخصیص داده و این از مسلمات اسلامی است، که در تشیع تبلور یافته است. اما به نظر میرسد که مقام مذکور، مقام امامت و خلافت باشد زیرا که؛ در تتمه همین فراز به آثاری اشاره شده که به جایگاه جمعه و عید قرابتی ندارد. امام در این دعا خلفاء و اصفیاء و امینان را به خدا نسبت داده و اختصاص آنها به این مقام را نیز از جانب خدا برشمرده است، از این مورد هم میتوان فهمید که این همان مقام ائمه معصومین و امامان حقه در منظومه فکری شیعه است که در فرازهای دیگر نیز به آن اشاره شده است.
آثار دوری و انحراف از امام
آنچه گذشت، در شناخت ویژگیها و وظایف امام بود. مطالعه آثار انحراف از امامت، بهعنوان جریان راهبری در دین و جامعه، بایستهای است که ضرورت آن بدیهی مینماید. امام زینالعابدین نیز به این ضرورت در صحیفهی الهی و عالیش پرداخته است.
«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، ... وَ خُلَفَاؤُکَ مَغْلُوبِینَ مَقْهُورِینَ مُبْتَزِّینَ، یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا، وَ کِتَابَکَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ، وَ سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَةً؛ بار خدایا، این جایگاه، جاى خلفاى تو و برگزیدگان توست. ولىجایگاه رفیع امینان تو را که آنان را بدان اختصاص دادهاى دیگران بربودند. ... پس برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور شدند و حقّشان از کف بشد. اکنون مىنگرند که احکامت دگرگون شده و کتابت به یک سو افتاده و فرایض تو نه به روش تو به جاى آورده مىشود و سنتهاى پیامبرت متروک مانده است.»
امام در پایان فراز به آثار غصب خلافت و امامت اشاره دارد که همانا دگرگونی احکام، انزوا و ترد و ترک قرآن، تحریف فرائض و ترک سنتهای پیامبر از آثار آن میباشد. از همین فراز نیز فهمیده میشود که؛ تمام این موارد یعنی اجرای احکام و حفظ قرآن و فرائض و سنتهای پیامبر، از شئون امام و مرجعیت سیاسی و دینی ایشان است.
آثار پذیرش امام
«فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ؛ او نگهدار کسانى است که بدو پناه مىبرند و کهف امان مؤمنان است و حلقه اعتصام ایشان است و جلال و جلوه جهانیان است.»
امام تکیهگاه مردم و سایه امن خدا و موجب آرامش دلها و دستگیره ایمان مأمونان است که اگر به او روی آورند از تشتت و تفرّق و سردرگمی و حیرت در امان مانند.
الف) رستگاری
نجاتبخشی و رستگاری دیگر نتیجه پیروی از امامان حق و حقیقت است؛ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ» که به حقیقت ایشان مایه نجات و رستگاری هستند که بر اثر هدایت ایشان و تبعیت ما دستیافتنی است.
ب) امامت مایه تقرب الهی و امان از شرور
آنکه به حقیقت به جایگاه امامت نزد خداوند و آثار آن در عالم دنیا و آخرت آگاه باشد، ایشان را وسیله تقرب خویش به رضا و رضوان الهی و امان از آفات و شرور میداند؛
«اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُحَمَّدِیَّةِ الرَّفِیعَةِ، وَ الْعَلَوِیَّةِ الْبَیْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا؛ اى خداوند من، به تو تقرب مىجویم به مقام رفیع محمد و طریقت درخشان على و به وسیله آن دو به تو روى مىآورم که مرا از شرّ آنچه از آن به تو پناه آوردهام پناه دهى.»
ج) نیل به شفاعت ایشان
از آثار و برکات پیروی امامان حق، برخورداری از مواهبی در دنیا و آخرت است. ایشان در روز قیامت دارای مقام شفاعت هستند؛ «تَشْفَعُ لَنَا». همانطور که در فرازی دیگر چنین آمده است؛
«وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَى جَنَّتِکَ؛ و طریق رسیدن به مقام قرب خود و وصول به بهشت ساختهاى، تحیّت و درود بفرست.»
وظیفه مأمونین نسبت به امام
از دیگر موهبتهای شناخت امام و جایگاه امامت، توجه به وظایف جامعه نسبت به این مراجع دینی و دنیوی است. امام سجاد که خود دارای این مقام والای الهی است به این ضروری جامعه پرداخته و مهمترین وظایف امت را نسبت به این جایگاه و موهبت خدایی معرفی و عرضه کرده است.
1. اطاعت از امام
در هندسه معرفتی شیعه، امامت تداوم راه نبوت و تکمیل آن مسیر آسمانی است. از همین رو تمامی ویژگیهای نبوت، بهجز وحی قرآنی، برای امامان نیز قابل اثبات و ادعاست.
«بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، وَ مَنِ اجْتَبَیْتَ لِشَأْنِکَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیَتَهُ کَمَعْصِیَتِکَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالاتَهُ بِمُوَالاتِکَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِکَ، تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِباً؛ بار خدایا، تو را سوگند مىدهم به آن که از میان خلق او را برگزیدهاى، به آن که او را براى خود پسندیدهاى، به آن که از میان آفریدگانت او را اختیار کردهاى، به آن که او را براى خود برگزیدهاى، به آن که طاعت او را به طاعت خود پیوستهاى و معصیت او را معصیت خود دانستهاى و دوستىاش به دوستى خود قرین ساختهاى و دشمنىاش را دشمنى خود شمردهاى، در این روز مرا چونان کسانى که از گناه بیزارى جستهاند و به تو پناه آوردهاند و توبه کرده و به آمرزش تو پیوستهاند خلعت عفو و رحمت خود بپوشان.»
امام سجاد (ع) با بیان ویژگیهایی که خداوند برای برگزیدگان خویش برشمرده، جامعه را به سوی توجه بیشتر به این ویژگیها دعوت نموده و مهمترین این ویژگیها در عرصه عملی برای جامعه، اطاعت از ایشان که اطاعت خدا و عدم معصیت ایشان که اطاعت شیطان است، میباشد؛ «بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیَتَهُ کَمَعْصِیَتِکَ» و این اطاعت و معصیت در سایه تصدیق این جایگاه، معنی مییابد، همانطور که در صحیفه سجادیه نیز بدان اشاره شده است؛
«اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ، وَ التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ یَجْرِی ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ، آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ؛ بار خدایا، مرا از کسانى قرار ده که تو را به یکتایى مىپرستند و به تو ایمان آوردهاند و پیامبرت را تصدیق کردهاند و امامان را به پیشوایى پذیرفتهاند امامانى که اطاعتشان را فریضه ساختهاى و ایمان به تو و تصدیق به رسول تو به دست ایشان اجرا مىشود. آمین رب العالمین.»
و این تصدیق به جایگاه الهی امامان و اطاعت از ایشان به امر خداوند، جامعه را به منزلگاهی میرساند که در راه اطاعت و استماع امام از خدا نیز یاری بطلبند؛
«وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ؛ و چنانکه خود فرمان دادهاى ما را نیوشنده سخن ایشان و فرمانبردار حکم ایشان قرار ده.»
2. یاری امام
از دیگر وظایف جامعه اسلامی در مقابل امام نصرت و نزدیکی با ایشان است؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِی لَهُمْ قَرِیناً، وَ اجْعَلْنِی لَهُمْ نَصِیراً، وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِشَوْقٍ إِلَیْکَ، وَ بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ؛ بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا همدم ایشان ساز و مرا یاور ایشان گردان و بر من منّت نه و شوق خود در دل من افکن و به کاریم بر گمار که تواش دوست بدارى و تو از آن خشنود شوى، که تو بر هر کارى توانایى، و این امر برای تو آسان است.»
الف) جلب خشنودی امام و دفاع از حریم ایشان
در بیان دعاهای صحیفه، به گونه ضمنی، ارزشهای رهبری در مدیریت نیروی انسانی و جامعه اسلامی یادآوری شده و تلاش در جهت جلب رضایت امامان بر حق و دفاع از حریم ایشان را وظیفه جامعه دینی و مایه تقرب الهی و از مصادیق بارز یاری امام برشمرده است؛
«وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَى أَعْدَائِکَ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ، وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ، وَ فِی رِضَاهُ سَاعِینَ، وَ إِلَى نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ مُکْنِفِینَ، وَ إِلَیْکَ وَ إِلَى رَسُولِکَ- صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ؛ اى خداوند، ولى و امام خود را براى دوستانت قلبى مهربان و نرم عطا کن و دست قدرت او بر دشمنانت گشوده گردان و رأفت و رحمت و عطوفت و محبتش را نصیب ما گردان و ما را از نیوشندگان و فرمانبرداران امر او قرار ده و چنان کن که در راه رضاى او سعى کنیم و یارىاش نماییم و مدافع او در برابر دشمنش باشیم و این سبب تقرب ما به تو و رسول تو- صلواتک علیه و آله- گردد.»
ب) دعا در یاری امام
اطاعت و یاری امام، به دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان ایشان میانجامد. این دوستی و دشمنی در عرصه تعاملات اجتماعی به اقدامات عملی و عقیدتی و فکری بسنده نگردیده و به خواهشی در قالب دعا نیز سرایت خواهد کرد. از جلوههای یاری امام دعا در حق ایشان و دوستان و پیروان ایشان است؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَى أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ التَّمْکِینَ وَ التَّأْیِیدَ لَهُمْ؛ بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست، که تویى خداوند ستوده صاحب مجد و عظمت. و آن سان که به اصفیاى خود إبراهیم و آل إبراهیم درود فرستادى، برکات و تحیّات خویش بر محمد و آل محمد ارزانى دار. و در گشایش و آسایش و یارى کردن و تسلط بخشیدن و تأییدشان تعجیل فرما.»
عامل تمامی ستمها و بیدادها و تحریفها و بدعتها، در تاریخ اسلام حکومتهای غاصب بودند و عواملشان و کسانی که سر به خط فرمان آنها نهاده و در امضای اعمال و رفتار آنان راه سکوت و سازش پیش گرفتند و به همین دلیل است که مستوجب لعنتها و نفرینهای همیشگی هستند که امام سجاد بر آن تاکید و اصرار ورزیده است.
این برائت و نفرت، بخشی از ایمان و ملازم با تعهد مومنان است. آن کس که راضی به اعمال بیدادگران باشد، شریک عمل آنان است و هر آن کس که از آنان برائت جوید، راه سعادت پیموده است. حبّ و بغض، تولّی و تبرّی، دو اصل ایمانی هستند. این حقیقت مرز زمانی، مکانی و نژادی و جغرافیایی نمیشناسد، بلکه اولین و آخرین انسانها در همه اعصار و اقطار عالم را شامل میگردد. امام نیز به این اصل توجه داشته و توجه میدهد.
«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ؛ بار خدایا، لعنت کن دشمنان ایشان را از اولین و آخرین، و لعنت کن هر کس را که به اعمال آنان رضا مىدهد و لعنت کن اتباع و پیروان ایشان را.»
3. زیارت ایشان
از دیگر وظایف جامعه در برابر امام؛ زیارت ایشان در زمان حیات که بیانی دیگر از مرجعیت ایشان است، میباشد. در دوره بعد از حیات نیز زیارت قبور ایشان، دارای آثار و موهبات دنیوی و اخروی است که در عالم آخرت میتوان بدان بهرهمند گردید؛
«اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ، وَ زِیَارَةِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ، وَ آلِ رَسُولِکَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا مَشْکُوراً، مَذْکُوراً لَدَیْکَ، مَذْخُوراً عِنْدَکَ؛ اى خداوند، بر من احسان نماى به اعطاى نعمت اداى حج و عمره و زیارت قبر پیامبرت- صلوات تو و رحمت تو و برکات تو بر او و آلش باد- و زیارت خاندان پیامبرت - بر ایشان سلام باد- همواره تا هرگاه که مرا زندگى بخشیدهاى در این سال و هر سال دیگر، زیارتى که مقبول و مشکور تو افتد و تو را در نظر آید و در نزد تو ذخیره روز بازپسین باشد.»
4. دعا در حق ایشان
دعا در حق امام و یا امامان، دارای آثار دنیوی و اخروی است و در سعادت نقشآفرین است، همانطور که امام در فرازهایی از دیگر دعاهایشان به آن پرداختهاند؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ؛ بار خدایا، درود بفرست بر بندهات و پیامبرت محمد و خاندان او که همه پاکانند. و برترین صلوات خود و رحمت خود و برکات و سلام خود، خاص آنان گردان.»
«وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً دَائِمَةً نَامِیَةً لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْناً لِی وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِی، إِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ؛ بر محمد و خاندان او درود بفرست، درودى پیوسته و دم افزون و بى انقطاع و ابدى. و این درود را یاور من ساز و وسیله برآمدن حاجتم گردان، که تو فراخ نعمت و بخشندهاى.»
«اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً، وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِکَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِکَتِکَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ؛ بار خدایا، به ولىّ خود الهام نماى که شکر نعمتى را که به او ارزانى داشتهاى به جاى آرد و ما را نیز الهام ده که شکر نعمت هدایت او به جاى آریم و او را از جانب خود سلطه و توانایى ده و به آسانى راه پیروزى بر او بگشاى و به نیرومندترین ارکان قدرت خود یارىاش فرماى و پشتش محکم و بازوانش توانا گردان و زیر نظر مراقبت خویش قرار ده و در سایه حفظ خود حفظش نماى و به ملائکه خود یارىاش ده و به لشکر پیروزمند خود مددش رسان.»
ویژگیهای پیروان و یاران امام
کسانی که به یاری ائمه و به پیروی از ایشان، مفتخر شدهاند بر اثر این پیروی و همراهی، تربیتی ویژه مییابند. این تربیت، چنان بر جان یاران و مشتاقان امامان اثر گذاشته که ویژگیهایی را در ایشان نهادینه ساخته که میتوان آنان را به این ویژگیها شناخت؛
«اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ، الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ، الْمُقْتَفِینَ آثَارَهُمُ، الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ، الْمُؤْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ، الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ، الْمُجْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ، الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمُ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ؛ بار خدایا، تحیت و درود بفرست دوستان ایشان را: آن اعتراف کنندگان به مقام و منزلت ایشان، آن پیروى کنندگان راه ایشان، آن پاى نهندگان به جاى پاى ایشان، آن چنگ زنندگان به رشته آیین ایشان، آن تمسک جویان به دوستى ایشان، آن پذیرندگان پیشوایى ایشان، آن تسلیم شوندگان به فرمان ایشان، آن کوشندگان در طاعت ایشان، آن منتظران دولت ایشان و آن چشم به راهان ظهور ایشان. تحیت و درودى مبارک پاکیزه، فزاینده، در هر بامداد و هر شبانگاه.»
با توجه به مضمون دعای بالا این ویژگیها را برای یاران و پیروان امام برشمرد؛
1. اقرار و اعتراف به مقامات و ارزشهای معنوی که خدا به امام داده و پیمودن راه و روش آنها.
2. تبعیت از آثار و روایات و سیره و سنت ایشان.
3. تمسک به ولایت ایشان که ادامه ولایت خدا و پیامبر و جدایی از ولایت طاغوت و شیطان است.
4. جد و جهد و تلاش دائم در اطاعت ایشان در کلیه ابعاد عبادی، اخلاقی، سیاسی و غیره.
5. انتظار دولت حقه ایشان بودن.
نتیجه
از شیوههای تبلیغی و مبارزاتی امام سجاد تبیین معارف اسلام در قالب دعا است. یکی از مضامین مهم سیاسی ـ دینی صحیفه، طرح مسئله امامت است.
مفهوم امامت به صورت یک مفهوم شیعی، علاوه بر جنبهی احقّیت برای خلافت و رهبری، جنبههای الهی عصمت و بهرهگیری از علوم الهی و انبیاء را در حدی والا نشان میدهد. بازکاوری مفهوم امامت در صحیفهی سجادیه از دو سو حائز اهمیت است از یک سو معرفت حقیقی به امام جز از راه امام ممکن نمیباشد و از سویی دیگر نیاز هر چه بیشتر ما به شناخت جایگاه امامت امام است. ضرورت وجود و تداوم امام، در برقراری ارتباط فیض بین خداوند و خلق و برای تبیین و صیانت دین، در کلام صحیفه بیان شده است.
ویژگیهایی چون؛ انتصاب الهی، عصمت و علم برای مقام امام، برشمرده شده است. وظایف امام در مرجعیت دینی و اجتماعی در بردارنده وظایفی متقابل برای جامعه در اطاعت، یاری و دوستی امامان حق است. ویژگیهای یاران امام نیز در انتظار و اطاعت و پیروی و اعتراف به مقام ایشان و تمامی آنچه گذشت، در طول این مقاله با نگاهی تحلیلی- توصیفی و از میان بیانات سید ساجدین استخراج و دستهبندی گردید.
ارجاعات
1 . علىبن الحسین، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، دعا47، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی یَوْمِ عَرَفَةَ»، فراز 60، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1376ش.
. علىبن الحسین، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، ترجمه عبدالمحمد آیتى، همان، تهران، سروش، چاپ دوم، 1375 ش.
2 . الصحیفة السجادیة، دعا 47، فراز 56.
3 . همان.
4 . همان.
5 . همان، دعا 42، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عِنْدَ خَتْمِ الْقُرْآنِ»، فراز 5.
6 . همان، فراز 6.
7 . همان، دعا 42، فراز 5.
8 . همان. فراز 6.
9 . همان، دعا 47، فراز 56.
10 . همان، دعا 42، فراز 5.
11 . همان، دعا 48، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَوْمَ الْأَضْحَى وَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ»، فراز 9.
12 . همان، دعا 47، فراز56.
13 . همان، دعا 47، فراز 62.
14 . همان، دعا 34، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتُلِیَ أَوْ رَأَى مُبْتَلًى بِفَضِیحَةٍ بِذَنْبٍ»، فراز5.
15 . همان، دعا 31، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی ذِکْرِ التَّوْبَةِ وَ طَلَبِهَا»، فراز30.
16 . همان، دعا 42، فراز 8.
17 . همان، دعا 47، فراز56.
18 . همان، فراز 62.
19 . همان.
20 . همان، فراز 63.
21 . همان، دعا 48، فراز 12.
22 . همان، فراز 9.
23 . همان، دعا 48، فراز12.
24 . همان، فراز 9.
25 . همان، دعا 47، فراز 60.
26 . همان، دعا 31، فراز 30.
27 . همان، دعا 49 «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی دِفَاعِ کَیْدِ الْأَعْدَاءِ، وَ رَدِّ بَأْسِهِمْ»، فراز16.
28 . همان، دعا 47، فراز 56.
29 . همان، فراز86.
30 . همان، دعا 48، فراز 12.
31 . همان، دعا 34، فراز 5.
32 . همان، دعا 21، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ وَ أَهَمَّتْهُ الْخَطَایَا»، فراز 13.
33 . همان، دعا 47، فراز 63.
34 . همان، دعا 48، فراز11.
35 . الصحیفه السجادیه،دعا 48، فراز 10.
36 . همان، دعا 23، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا سَأَلَ اللَّهَ الْعَافِیَةَ وَ شُکْرَهَا»، فراز 4.
37 . همان، دعا 24، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ لِأَبَوَیْهِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ»، فراز 1.
38 . همان، دعا 13، «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى»، فراز 24.
39 . همان، دعا 47، فراز 61.
40 . همان، دعا 47، فراز 64.